جمعه‌‌‌ای دخترم با بابا جون صحبت میکرد ناراحت بود گفت بیا منو از اینجا ببر

همسری دلش کباب شد...

طفلکی ازبس خونه مونده دلتنگ بود بهونه می‌گرفت

همسری گفت شما برید آخر هفته میام دنبالتون

امروز زنگ زده بود نمیتونه بیاد

فردا با اسنپ چیزی برگردیم

لعنت ب کرونا

فردا برگردم دوباره چندروز بعد دلتنگ اینجا میشم

خسته م...

امشب همسری تماس گرفت

گفت با باباشون پنج شنبه رفتن تست دادن

دوشنبه ج میدن...

بعد تماس تلفنی

وگفتن یکی از اون دوحرف و دلخوری چندروز پیشم...

نیم ساعت بعد پیام داد وارم معذرت خواهی کرد...

منم بخشیدمش...

به همین راحتی باید اعتراف میکرد که اشتباه از سمت خودشه...

انقد سرهمه مسائل براحتی بخشیدم و به روش نیورده بودم

دیگه واقعا فکر میکرد همیشه حق با خودشه...

اینم پایان دلخوری...

چندروز پیش گوشی دستم بود خبر میخوندم چند مین گذاشتم کنار

بعد ک رفتم سراغش کلا صفحه ش سیاه شده بود

فکر کردم شاید دستم خورده خاموش شده

ولی نه .گوشی روشنه وصفحه ش مشکل پیدا کرده

بله ال سی دیش سوخته...

تاچ کار میکنه یکم براورد هزینه کردم یه 5تومنی هزینه میبره تعمیرش

دنبال دست دومش گشتم ببینم یکی سالمشومیتونم پبدا کنم با قیمت کمتر تا ال سی دیشو جابجا کنم

خیر پیدا نشد بالا بود...

ببینم همسری میتونه ماه بعد برام یه گوشی بخره

بدون گوشی چقد سخته...

باهمسری یکم سرسنگینم

زنگ میزنه نیم ساعت از کاراش و...حرف میزنه

از روز مرگی‌هاش...ولی یه معذرت خواهی کوچیک نمیکنه

تا ببخشمش...

واقعا اناقد براش سخته عذرخواهی